امتیاز شیعه
از بزرگ ترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیربنای اصلی آن، محبت است. البته محبت آگاهانه و برخاسته از معرفت. از زمان شخص نبی اکرم(ص) که این مذهب پایه گذاری شده، زمزمه محبت و دوستی بوده است؛ آن جا که در سخن رسول اکرم(ص) جمله «علی و شیعته هم الفائزون» را می شنویم، گروهی را در گرد علی(ع) می بینیم که شیفته او و گرم او و مجذوب او می باشند. از این رو تشیع، مذهب عشق و شیفتگی است. تولای آن حضرت، مکتب عشق و محبت است. عنصر محبت در تشیع، دخالت تام دارد. تاریخ تشیع با نام یک سلسله از شیفتگان و شیدایان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم است.(15)
علی(ع) همان کسی است که در عین این که بر افرادی حد الهی را جاری می ساخت و آن ها را تازیانه می زد و احیاناً طبق مقرّرات شرعی دست یکی از آن ها را می برید، باز هم از او رو بر نمی تافتند و از محبتشان به او چیزی کاسته نمی شد. او خود می فرماید: اگر با این شمشیر بینی مؤمنی را بزنم تا با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت، زیرا پیامبر(ص) فرمود: یا علی! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد.(16)
اهمیت ستم ستیزی
عدالت، مقوله ای نسبی نیست؛ یعنی این گونه نیست که افراد بشر عدالت را گاهی نیک بدانند و گاهی زشت. عدالت همیشه و همه جا ممدوح است و نقطه مقابل آن، ستم همیشه مذموم می باشد. و چون چنین است هر کجا که ظلم و ستمی مشاهده شد، به رسم انسانیت باید با آن مقابله نمود و تا سر حدّ جان برای ریشه کن کردن آن کوشید. امام علی می فرماید: «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً؛(17) همیشه دشمن ستم گر و یاور ستم دیده باشید». در جایی دیگر ظلم ستیزی را نشانه دانشمند واقعی از نظر اسلام می داند و می فرماید: «ما اخذ علی العلماء الّا یقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم؛(18) خداوند از علمای اسلام - به واسطه عِلمشان - عهد ستانده است که در برابر شکم بارگی ستم گران و گرسنگی ستم دیدگان سکوت نکنند.»
«شیخ محمد عبده» در شرح نهج البلاغه خود تنوین موجود در واژه های «ظالم» و «مظلوم» را تنوین تنکیر می داند و می گوید: حتی در برابر شکم بارگی یک ستم گر و یا گرسنگی و ستم دیدگی یک ستم دیده، سکوت نکند.
سرور شهیدان، امام حسین(ع) نیز درباره نقش علما و ضرورت مبارزه با جبّاران و ستم گران چنین می فرماید: ای مردم! از پندی که خدا - با یادکرد بد از علمای یهود - به اولیای خود داده است، عبرت بگیرید؛ آن جا که فرموده است: «چرا عالمان دینی و احبار مردمان را از گفتار گناه آمیز باز نداشتند».(19) و آن جا که فرموده است: «کسانی از بنی اسرائیل که کفر ورزیدند، گرفتار لعنت شدند... و آنان بد می کردند».(20) و «خداوند بر آن عالمان از آن جهت عیب گرفت که در مقابل کارهای بد ستم کارانی که در میان ایشان بودند واکنشی نشان نمی دادند.»(21)
قرآن در بسیاری از آیات خود، مبارزه با ستم و ستم گر را - در همه انواع - یادآوری کرده است. علت تکرار داستان حضرت موسی و مبارزات وی در قرآن شاید این باشد که راه یک انقلاب و مبارزه کامل را می آموزد و به ویژه به رهبرانی که مدّعی پیروی از پیامبران هستند، می فهماند که مبارزه با یک طاغوت کافی نیست، چون:
* طاغوت سیاسی، موجب فساد جامعه و تباهی روابط اجتماعی و تزلزل بنیادهای اصیل زندگی است؛
* طاغوت اقتصادی، عامل استثمار و تحقیر انسانیت و پایمال شدن حقوق انسانی و حیات دنیوی افراد است؛
* طاغوت فکری و فرهنگی، مبلّغ و توجیه گر دو طاغوت و مروّج ناآگاهی و تفکر ارتجاعی است و باعث از میان رفتن فکر آزاد و عقیده حق و ترک پاسداری از ارزش ها، فضایل و...(22) است. پس باید علیه هر سه قیام و ایستادگی کرد و برای ریشه کن کردن آن ها تا سر حدّ جان مایه نهاد تا بدین وسیله ملتی در آستانه نجات قرار گیرد و حکم الهی مبنی بر مبارزه با ستم نیز اجرا گردد.
منزلت و مسئولیت شیعه
امام صادق(ع) عظمت شیعه را چنین بیان می کند: «اگر شیعیان ما در انجام وظایف پا برجا باشند فرشتگان با آن ها مصافحه می کنند و ابرها بر سر آن ها سایه می اندازند و از هر سو روزیشان به آن ها می رسد و برکات از آسمان و زمین بر آن ها فرود می آید و از خدا چیزی نخواهند مگر آن که عطا فرماید.»(23)
1 - به پیروان علی(ع) که معتقد به امامت بلافصل او از طریق «نصب» و «نصّ» پیامبر(ص) هستند، شیعه گفته می شود. این اصطلاح در زمان پیامبر هم مطرح بوده و تعبیر «شیعه علی» به کار رفته است.
2 - نخستین مرحله حیات شیعه، در زمان پیامبر(ص) است. روایات متعددی در نزد شیعه و سنّی است مبنی بر این که عبارت «شیعه علی» توسط پیامبر رواج یافته است؛ کما این که آن حضرت در طول عمر خویش بارها علی(ع) را جانشین خویش معرفی فرمودند. اولین آن ها پس از نزول آیه «و انذر عشیرتک الأقربین» و آخرین آن ها هم در غدیر خم بود.
3 - مرحله دوم حیات شیعه مربوط به پس از وفات پیامبر است. در حالی که عده ای در سقیفه مشغول تعیین خلیفه بودند شیعیان علی با اعتقاد به جانشینی او گرد او جمع آمدند که در رأس آن ها مقداد، سلمان، ابوذر و عمار قرار داشتند. لکن به دلیل حفظ اسلام سکوت اختیار نمودند و با حاکمان وقت همراهی کردند.
4 - دوره سوم حیات شیعه، پس از قتل عثمان و به خلافت رسیدن علی(ع) شروع می شود. در این دوره، امامت فعلیت بیش تری یافت و شیعه در حاکمیت سیاسی هم نقشی پیدا کرد. پس از شهادت علی(ع) و صلح امام حسن(ع) دوره حیات شیعه در عصر اموی آغاز می شود که سخت ترین دوره آن است. شیعیان در این دوره متحمل آزار و شکنجه و قتل و غارت می شوند و در همین زمان است که واقعه کربلا اتفاق می افتد.
5 - اولین اختلاف در شیعه زمانی اتفاق افتاد که مختار به خون خواهی امام حسین(ع) قیام کرد و محمد حنفیه را به عنوان امام مهدی (عج) معرفی کرد. به پیروان مختار و این اعتقاد، کیسانیه می گویند.(24)
حکومت آل بویه و تشیع
با آغاز قرن چهارم، حکومت خلفای عباسی بسیار تضعیف شد. به طوری که در سال 325 ه. ق، منطقه ای به جز بغداد به دست خلیفه نماند. بغداد را نیز پس از آن، «آل بویه» اشغال کردند. آل بویه بر خلاف سلسله های قبل از خود، فقط به حوزه اولیه حکومت خود؛ یعنی ری، اصفهان و شیراز اکتفا نکردند، بلکه به زور وارد بغداد شدند و خلافت و شخص خلیفه را بازیچه دست خود قرار دادند. اوج قدرت آل بویه از نیمه اول قرن چهارم تا اواخر نیمه اول قرن پنجم، کمی بیش از یک قرن بود. سلاطین آل بویه از قدرت مندترین زمام دارانی بودند که بر کشور اسلامی حاکم شدند.
قرن چهارم، قرن گسترش تشیع است. چنین گسترشی، معلول عوامل متعددی بود؛ از جمله آن ها تشکیل چهار دولت شیعی(25) بود که عبارت اند از: 1 - فاطمیان در مصر؛ 2 - آل بویه در عراق و ایران؛ 3 - حمدانی ها در سوریه؛ 4 - زیدی ها در یمن.
ضعف خلفای عباسی از یک سو و از طرف دیگر قدرت یافتن عناصری که به صحنه سیاست آمده بودند، باعث شد تا عقاید مذهبی نیز به تدریج تحت تأثیر قرار گرفته و تغییراتی در وضع آن پدید آید. یکی از تلاش های آل بویه، تقویت علوم شیعی بوده است. تقویت شهر قم و تجهیز آن برای بررسی کلام شیعی از جمله تلاش های آن هاست. هم چنان که یکی از وزرای آل بویه به نام ابونصر در سال 383، اولین دارالعلم را در محله «شیعه نشین» کرخ، تأسیس کرد. او کتاب هایی برای «دارالعلم» تهیه کرده و آن ها را وقف فقها نمود، و اسم آن محل را نیز «دار العلم» گذاشت. به تعبیر ابن کثیر، این اولین مدرسه ای بود که وقف فقها شده و به مدت زیادی قبل از تأسیس مدارس نظامیه بوده است.(26)
فعالیت های فرهنگی؛ از عوامل توسعه تشیع در این قرن
از جمله عوامل توسعه تشیع را در این قرن، باید فعالیت های فرهنگی شیعه دانست. به خصوص مناظرات «شیخ مفید» در این رابطه، قابل توجه است. به طور قطع، این مناظرات می توانسته عده بسیاری را جذب کند. از این رو مترجمان «شیخ مفید» نیز عمدتاً او را در جدل و مناظره، ستوده اند. «رازی» درباره او می نویسد: او، بارها «ابوبکر باقلانی» را که از بزرگ ترین علمای اشعری بود در مناظره مبهوت ساخته است و پس از آن، یک نمونه را ذکر می کند.(27)
البته قبل از «شیخ مفید»، مرحوم «کلینی» نیز در ایران فعالیت فرهنگی داشته است. «کلینی» متوفای سال 329 ه. می باشد. او مؤلّف کتاب «الکافی» است که در طی مسافرت های متوالی آن را به نگارش درآورده است.
پی نوشت ها:
1) الملل و النحل، ج 1، ص 146.
2) محمدعلی شمالی، شیعه شناسی مقدماتی، ص 15.
3) نهج البلاغه صبحی صالح، ص 336.
4) ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص 258.
5) شعرا (26) آیه 214.
6) سیدمحمدباقر حجتی، تاریخ شیعه، ص 41.
7) تاریخ الطبری، ج 2، ص 321 و سیدمحمدباقر حجتی، تاریخ شیعه، ص 42.
8) تاریخ ابن عساکر، ج 2، ص 422؛ سیوطی، الدرالمنثور، ج 8، ص 589.
9) ابن حجر، الصواعق المحرقه، بخش 11؛ محمدعلی شمالی، شیعه شناسی مقدماتی، ص 18.
10) ابن اثیر، النهایة، ماده قمح؛ محمدعلی شمالی، شیعه شناسی مقدماتی، ص 19.
11) تاریخ ابن عساکر، ج 42، ص 65.
12) بینه (98) آیه 7.
13) به کتاب شریف الغدیر مراجعه شود.
14) ر.ک، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 120.
15) مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی(ع)، ص 40.
16) نهج البلاغه، حکمت 42.
17) همان، نامه 47.
18) همان، خطبه 3.
19) مائده (5) آیه 63.
20) همان، آیه 78 و 79.
21) ترجمه الحیات، ج 2، ص 454.
22) محمدرضا حکیمی، قیام جاودانه، ص 169.
23) بحارالانوار، ج 75، ص 280.
24) رضا برنجکار، آشنائی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 63.
25) الدرایة و النهایة، ج 11، ص 141 - 140؛ رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص 241.
26) همان، ص 312 و همان، ص 247.
27) رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص 250.
نظرات شما عزیزان: